درک فیلم | معرفی کتاب سینمایی نوشته الن کیسبی‌یر

ساخت وبلاگ

درک فیلم نوشته الن کیسبی‌یر و ترجمه بهمن طاهری از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که دانشجویان سینما باید آن را خوانده باشند. تیتر این یادداشت را بر اساس یکی از عناوین کتاب انتخاب کردم چرا که با علم ناچیز خود از سینما قاطعانه می‌گویم اصولی‌ترین بنیاد خوانش فیلم از سوی بیننده این مسئله است که نسبت خود را با درام مشخص کند. کنش، شی یا شخصیت که در این کتاب به صورت ناواقعیت درون دنیای فیلم، پرداخت شده است ابزاری ناواقعی برای درام هستند هرچند این ناواقعیت آیینه‌ای از دنیای واقعی ما باشد. با توجه به حمل این نکته از سوی بیننده «درک فیلم» می‌آموزد چگونه فیلم ببینیم و مهم‌تر از آن، چگونه برداشت درستی از اثر داشته باشیم.

ضرب‌آهنگ

فیلم اورسن ولز یکی از افتتاحیه‌های چیره‌دستانه سینما را اجرا می‌کند. اگر می‌خواهید تاثیر عنصر صدا و چگونگی ایجاد بُعد دیداری و شنیداری در این Opening را لمس کنید این کتاب بهترین پیشنهاد است؛ قبل از آن باید این مسئله را مطرح کنم که چرا سینما به دو برهه تاریخی قبل و بعد تولد صدا تقسیم می‌شود. تا پیش از تولد صدا در سینما موسیقی علاوه بر کارکرد هنری و طرح جداگانه موجودیت خود به عنوان یک هنر و نه صرفا ابزار هنری برای فیلم‌ساز کارکرد رفتاری نسبت به شخصیت‌ها، موقعیت‌ها و کلیت درام داشت و می‌توانست به تنهایی روایت‌گر داستانی باشد که حتی اگر میان متن‌های فیلم را نمی‌خواندیم، مسئله داستان برایمان ملموس و باورپذیر می‌شد. پس از تولد صدا و دیالوگ موسیقی عنصر مکمل بُعد صوتی فیلم شد. فیلم به دو پیرنگ صدایی وابسته است. موسیقی و تواتر دیالوگ‌ها. البته باید این نکته را اشاره کنم که دیالوگ صرفا یک گفت‌و‌گوی رد و بدل شده میان دو کاراکتر نیست و گفت‌و‌گو می‌تواند کاملا ذهنی و یا حتی با اشیاء باشد؛ همانطور که رابرت مک‌کی در کتاب «دیالوگ» به آن اشاره می‌کند. تواتر دیالوگ‌ها به خودی خود ریتم و ضرب‌آهنگ مخصوص خود را دارد، به طرزی که در یک فیلم حفظ ریتم دیالوگ‌ها جز وظایف فیلم‌نامه نویس است و از عناصر هویت بخش ژانری فیلم. حال چگونه موسیقی در حفظ این ریتم، از نظر شنیداری، یاری دهنده است؟ موسیقی با ایجاد اعوجاج و احساس در موقعیت‌های مختلف تلرانس دیالوگ را کنترل می‌کند. به عنوان مثال در فیلم «تصمیم به رفتن»، پارک چان ووک، هنگام تعقیب و گریز موسیقی جو یئونگ ووک عامدانه دو ژانر سینمایی را بر اساس خواستگاه فیلم‌نامه کنترل می‌کند؛ پلیسی- معمایی و درام – رمانتیک. به لحاظ شنیداری اگر بیننده چشم‌هایش را ببندد و تنها به موسیقی فیلم گوش دهد؛ با آنچه قرار است فیلم در مواجهه آن برای بیننده سازنده باشد، روبه‌رو می‌شود. «درک فیلم» هر چند سطحی و به صورت ایمایی به این مهم برای خوانش هرچه بهتر سینما می‌پردازد.

ژانر

کتاب شامل سه بخش است. بخش اول: فیلم همچون وسیله بیانی، بخش دوم: قدرت‌های تصویرگری سینما، بخش سوم: تشریح نقد فیلم. هرکدام از این بخش‌ها دریچه‌ای نو به سوی شناخت فیلم باز می‌کنند. البته در بخش سوم: تشریح نقد فیلم، خواننده بیش‌تر تفسیر انتقادی و سبک‌های سینمایی را توجه دارد تا ارزیابی فیلم‌ها. به باور من سینما به تنهایی یک مکتب است. این که هر کارگردان چگونه به این مکتب نگاه می‌کند نشانه از وسعت نامتناهی تفکر در این حوزه دارد. لارنس فون تریه مکتب خاص خودش را ندارد بلکه شیوه تفکر به این مکتب خاصش کرده است. آنجلو پلوس نگاه سانتیمانتال خود را پشت برداشت‌های بلند و گاها عمیق از ناواقعیت درون فیلم پنهان می‌کند و بیضایی زبان نمایشی به کاراکترهایش بخشیده است. نمی‌توانیم بگوییم مکتب هیچکاک در سینما یا مکتب فون تریه. سینما به تنهایی شامل مکاتب وسیعی از هنر می‌شود که وجود عینی و سرنوشت‌ساز هرکدام از آنها ژانر را در آن می‌سازند. سینما مکتب تولید ژانر است و کتاب الن کیسبی‌یر به ما کمک می‌کند ژانرهای سینمایی را بهتر تشخیص دهیم؛ اگرچه بری کیت‌گرانت در کتاب «ژانرهای سینمایی» ما را با اصول شناخت و تفکیک هر ژانر آشنا کرده است.

نویسنده: علی رفیعی وردنجانی

نوشته درک فیلم | معرفی کتاب سینمایی نوشته الن کیسبی‌یر اولین بار در روزنامه اینترنتی برداشت بلند. پدیدار شد.

موزیک...
ما را در سایت موزیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان musico بازدید : 187 تاريخ : چهارشنبه 23 شهريور 1401 ساعت: 20:41

خبرنامه