فاطمه قائدی | دوران کلاسیک هنر گذشته است

ساخت وبلاگ

فاطمه قائدی | دوران کلاسیک هنر گذشته است

فاطمه قائدی هنرمندی است که بُعد جدیدی از عالم خیال را در آثارش خلق کرده که سر آغازش تجربه زیستی وی در بستر خیال است. مسئله من به عنوان یک علاقه مند به نقاشی و تجسم خیال در قالب رنگ‌ها با مطالعه سرگذشت آکیرا کوروساوا فیلم ساز نجیب ژاپنی آغاز می شود که نقاش بودن در تک تک قاب‌های آخرین اثرش «مادادایو» دیده می شود. بعد‌ها به طور مفصل راجع به آن فیلم خواهم نوشت اما در حال حاضر قاعدی نقاشی است که من را به طور ناخواسته به یاد این فیلم ساز ژاپنی می اندازد. نقاشی‌های او فارغ از حس هرمونوتیک فردی که القا می کنند توان این را دارند که به طور گسترده شعری را روایت کنند که برای جاهای خالی سروده شده است. با این هنرمند گفت و گویی داشتیم که برای علاقه مندان به هنر نقاشی می تواند جذاب باشد.

کودکی یک نقاش

از فاطمه قائدی درباره چگونگی علاقه‌ مندی‌اش به نقاشی و شروع حرفه‌ای این هنر پرسیدیم. از زمانی که به یاد می آورم نقاشی می کنم. همواره در قرنی زیسته ام که تمامی هراس های دنیا را به خود دیده ام جز اینکه دست هایم را که برایم زبان گفتگو و خلق است از دست بدهم. دستان یک نقاش مانند دوربین برای خلق یک اثر سینمایی است. در واقع این دستان یک نقاش هستند که زاویه دید و نماها در نقاشی را خلق می کنند. همواره این نگرانی در من بوده است که آن هم نشات گرفته از علاقه و حس ذاتی‌ام به نقاشی است اما به طور حرفه‌ای مدتی را در آموزشگاه‌های مختلف به تدریس می پرداختم و بعد از آن یک سلسله اتفاقاتی در زندگی من باعث شد به خارج از کشور سفرم کنم تا بتوانم اندیشه‌ام و آنچه که در سر به عنوان تخیل می پرورانم را پرورش دهم.

رفتن

با فاطمه قائدی درباره چرایی سفرش به ترکیه و اهداف بلند مدت او گفت و گو کردیم: من همواره در گفت و گوهایم با اهل اندیشه و پژوهش هنر این نکته را ذکر کرده ام که نقاشی بعد از انقلاب فرهنگی در ایران دچار وقفه در پیشرو بودن و عدم دغدغه مندی شده است. بسیاری از هنرمندانی که در این زمینه فعال هستند از نظر ایده پردازی و نوآوری عملا چیزی به نقاشی و تمدن ایرانی آن اضافه نمی کنند از سوی دیگر می بینیم که هنرمندان با الهام گرفتن مو به مو که یک کپی ناشیانه از اثر می شود دست به خلق آثاری می زنند که هیچ ارتباطی با جامعه ایرانی ندارد. این دلایل به اضافه یک سری اتفاقات شخصی باعث شد من مانند هنرمندان دیگری که برای بروز ایده‌هاشان به خارج از کشور سفر می کنند، رفتن را انتخاب کنم اما از آنجایی که علاقه به نوستالژی های مکانی دارم و فکر می کنم یک نقاش هرکجا که برود آخر ریشه خودش را در کارهایش بروز می دهد مانند ، به ایران برگشتم تا مطالعاتم را در زمینه زیبایی شناسی و پژوهش هنر ادامه دهم و بتوانم آثاری خلق کنم که با سبک و ذائقه روانی من همخوانی داشته باشند.

فانتوم

با فاطمه قائدی درباره سبک نقاشی‌هایش گفت و گو کردیم. دیگر دوران آن گذشته است که هنرمند خودش را پیرو مکاتب بداند.ماهیت هنر به روز است و هنر معاصر این اجازه را به ما نمی دهد که از رویکردهای فلاسفه متاخر چون افلاطون و ارسطو بهره مند شویم. هنرمند رابطه مستقیمی با جامعه خود دارد و آثارش در بستر فکری متعلق به امروز شکل می گیرد. در آثار خود همواره سعی کرده‌ام روش و متد خود را پیاده سازی کنم جاهای خالی که در اصلاح روانپزشکی phantom pain «درد خیالی» نامیده می شود را بازتاب دهم. و این تجربه را به نوع و شرحی دیگر زیسته ام.

اگرچه گفت و گوی ما با فاطمه قائدی کوتاه بود اما یادمان نرود هنرمندانی را که اگر در این سرزمین احساس امنیت روانی – اجتماعی نداشته باشند گزینه رفتن را انتخاب می کند و امیدوارم جامعه به گونه ای باشد که پذیرای هنرمندانش باشد نه آیین نخبه کشی را پیش بگیرد. هنرمند زینت یک جامعه است.

نوشته فاطمه قائدی | دوران کلاسیک هنر گذشته است اولین بار در روزنامه اینترنتی برداشت بلند. پدیدار شد.

موزیک...
ما را در سایت موزیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان musico بازدید : 174 تاريخ : جمعه 30 ارديبهشت 1401 ساعت: 18:44

خبرنامه