دانلود آلبوم عطر لحظه ها – مارتیک (با کیفیت اورجینال 320 و همراه با متن آهنگ ها)

ساخت وبلاگ

دانلود آلبوم بسیار زیبا و شنیدنی عطر لحظه ها با صدای مارتیک

دانلود با کیفیت اورجینال و از دو سرور مجزا

همراه با متن ترانه ها

martik-atreh-lahzeha1

MP3 / 320 KB

دانلود یکجا از سرور مدیا فایر

دانلود یکجا از سرور آرشیو

=====================

دانلود به صورت تک آهنگ از سرور آرشیو

01. خوش به حالتون
02. چهل سال
03. مهتاب خانوم
04. دل غرقه
05. سرشار از عشق
06. چه خبر
07. دوست و دشمن
08. شرابخانه

========================

متن آهنگهای آلبوم عطر لحظه ها – مارتیک

 
خوش به حالتون

آقا خوش بحالتون آقا خوش بحالتون
یکی عاشق شماست یکی ضرب ضرب دلش
با تو دل تو همصدا آقا راستی راستی خوش بحالتون
وسط این برهوت زیر آوار عطش
که نصیب دل ما تشنگی بوده همش
وسط این برهوت زیر آوار عطش
که نصیب دل ما تشنگی بوده همش
مثل بارون یکی هست بزنه به باغتون
تر بشن از خناکا لاله های داغتون
آقا خوش بحالتون آقا راستی راستی خوش بحالتون
شما دلخوشی دارین شما زندگی دارین
می دونین صبح که می آد واسه چی بیدار می شین
مثل ما تا ته شب روزتون کلافه نیست
اگه آب و نون کمه غمتون اضافه نیست
من حسودی می کنم به چشم پر آبتون
محشر آبادی تو دل خرابتون
مثل بارون یکی هست بزنه به باغتون
تر بشن از خناکا لاله های داغتون
آقا خوش بحالتون آقا خوش بحالتون
یکی دوستتون داره اون عزیز مهربون هر کی هست حلالتون
آقا راستی راستی خوش بحالتون

چهل سال

از خلیج خونه ی کهنه سالم
تا کنار آبیهای شمالم
از شهر ما تا اون دور دورا
از کوچه ی تو تا پس کوچه ی ما
قصه دارم چهل سال خاطره
از مرغ سحر تا دو پنجره
قصه دارم چهل سال خاطره
از مرغ سحر تا دو پنجره
از اون شبی که در باغ حکایت همسفر شدیم
به موسم شکفتن نرسیده در به در شدیم
هزار و یک غزل میشه نوشت از عطر لحظه ها
از ابتدای هر حادثه ی گل تا خزان ما
قصه دارم چهل سال خاطره
از مرغ سحر تا دو پنجره
قصه دارم چهل سال خاطره
از مرغ سحر تا دو پنجره
هم سرود هم ساز من ای پرستو
بگو از محبوب من قصه بگو
گریه می خواد دلم گریه ی سیر
از دوری گل مثل خار کویر
قصه دارم چهل سال خاطره
از مرغ سحر تا دو پنجره
قصه دارم چهل سال خاطره
از مرغ سحر تا دو پنجره
قصه دارم چهل سال خاطره
از مرغ سحر تا دو پنجره
قصه دارم
قصه دارم چهل سال خاطره
از مرغ سحر تا دو پنجره
از مرغ سحر تا دو پنجره
از مرغ سحر تا دو پنجره

 
مهتاب خانم

مهتاب خانوم بدجوری دلتنگ توام
تو رو خدا امشب دیگه هر جوری هست
دور از چشم ابر سیاه از پله ستاره ها
یواشکی پایین بیا آروم و بی سر و صدا
بشین تو مهتابی ما بشین تو مهتابی ما
کنار حوض توی حیاط چه سفره ای چیدم برات
نون تنوری و پنیر شراب و شاخه نبات
سه تار و تنبور کوک کوک رقص گل و بوسه باد
ساز و پنجه عشق دلت چه آوازی می خواد
مهتاب خانوم بدجوری دلتنگ توام
تو رو خدا امشب دیگه هر جوری هست
برای دیدنم بیا
رو فرش ابریشمی نرم و سفید رازقی
مهتاب خانوم امشب منو ببر به خواب عاشقی
از کوچه حرف و جدل بریم تو پیچ پیچ غزل
بچینیم از شاخه دل ترانه قند و عسل
مهتاب خانوم بدجوری دلتنگ توام
تو رو خدا امشب دیگه هر جوری هست
برای دیدنم بیا
مهتاب خانوم تازه دلم شور می زنه
اگه بازم ابر سیاه گرفته دست و پای تو
بگو که دوستش نداری بگو دلت مال منه
بزار بره هر چی می خواد گریه کنه زار بزنه
مهتاب خانوم بدجوری دلتنگ توام
تو رو خدا امشب دیگه هر جوری هست
برای دیدنم بیا

دل غرقه

بی تابم برای تکرار لحظه های تو
بیدار دوباره حس کردن هوای تو
بارون ترانه سیل غزل پر نمی کنه جای تو
حرف من نداره زیبایی معنای تو
تا پرده گریه وقتی صدامو می بری
آبی می شه قلبم این ابری خاکستری
ای اوج تخیل لحظه گل در شب غزلسرایی
با تو من رسیدم به لمس روشنایی
دریایی تو دریا ژرف و گیرا بینهایت و انتها
من دل غرقهی تو بی ساحل بی رهایی
پیدا شد ستاره از پشت سایه های شب
در قلب من ای وای احساس تو زیبا است عجب
با تو پر شدم من از طروات از هوای دلدادگی
همرنگ خود تو بی رنگ شدم از سادگی
تیره بود و تاریک تمام لحظه های من
تا روزی که تابید ماه تو در رویای من
ای اوج تخیل لحظه گل شب غزلسرایی
با تو من رسیدم به لمس روشنایی
دریایی تو دریا ژرف و گیرا بینهایت و انتها
من دل غرقهی تو بی ساحل بی رهایی
ای اوج تخیل لحظه گل شب غزلسرایی
با تو من رسیدم به لمس روشنایی
دریایی تو دریا ژرف و گیرا بینهایت و انتها
من دل غرقهی تو بی ساحل بی رهایی

سرشار از عشق

وقتی که سرشار از عشق تو هستم
هیچ نفسی حریف آوازم نیست
روح پرنده های آسمونم
هیچ قفسی حریف پروازم نیست
پایان اندوه شب جدایی
روز خوش دوباره عاشق شدن
تویی که در موسم غربت من
بهانه ای برای زنده بودن
وقتی که سرشار از عشق تو هستم
هیچ نفسی حریف آوازم نیست
روح پرنده های آسمونم
هیچ قفسی حریف پروازم نیست
وقتی که سرشار از عشق تو هستم
بالاتر از دنیای من دنیا نیست
با تو به جایی می رسم که انگار
فاصله ای بین منو خدا نیست
با تو نمی ترسم من از زمستون
ندارم ایمانی به فصل سرما
بهار خود منم وقتی تو هستی
باقی همه حرف و گمان و رویا
وقتی که سرشار از عشق تو هستم
هیچ نفسی حریف آوازم نیست
روح پرنده های آسمونم
هیچ قفسی حریف پروازم نیست

چه خبر

تو بگو ای باد بی پروای سحر
از فلات شعر و مهتاب چه خبر ؟!
چه خبر از معبد خورشید و غزل
از صدای حافظ و سهراب چه خبر ؟!
چه خبر از کوچه ی عشق
تاق لولیان هوشیار
باد شاهان دل من
شمس و رودکی و عطار
چه خبر از نبض خاور
مرز بی امان و آرام
صحنه ی تکرار تاریخ
فارس و طوس و شوش و ایلام
چه خبر از خانه ی ما
جای بی پناهی من
خانه ی شکستن دوست
گل پیروزی دشمن
چه خبر از خانه ی ما
جای بی پناهی من
خانه ی شکستن دوست
گل پیروزی دشمن
من به تنگ آمدم اینجا
بس که افسانه شنیدم
بس که با شعبده ی رنگ
چهره در آینه دیدم
تو بگو ای باد ای باد
ای حضور با صداقت
بگو بی پرده و عریان
هرچه هست و نیست حکایت
چه خبر از خانه ی ما
جای بی پناهی من
خانه ی شکستن دوست
گل پیروزی دشمن
چه خبر از خانه ی ما
جای بی پناهی من
خانه ی شکستن دوست
گل پیروزی دشمن
تو بگو ای باد بی پروای سحر
تو بگو ای باد بی پروای سحر
تو بگو ای باد بی پروای سحر …

 
دوست و دشمن

من از دشمن نمی ترسم
که دشمن های و هو داره
تو میدون جرات و جان
نبرد از رو به رو داره
از اون دوست هراس من
که مظلوم سر به تو داره
به عشق و صلح بی تزویر
تظاهر تا گلو داره
من از اعدام بی شمشیر می ترسم
من از تسلیم شدن بی جنگ می ترسم
من از نزدیکی نرم نخ و گردن
من از خونریزی بی رنگ می ترسم
من از دشمن نمی ترسم
که دشمن های و هو داره
تو میدون جرات و جان
نبرد از رو به رو داره
خراب نعره های شیر
نشد پایبست هیچ خونه
من از موریانه می ترسم
که بغزش سرد و پنهونه
مگه آتیش اسکندر
حریف بودن ما بود
مگه کابوس تیموری
دلیل مرگ رویا بود
من از اعدام بی شمشیر می ترسم
من از تسلیم شدن بی جنگ می ترسم
من از نزدیکی نرم نخ و گردن
من از خونریزی بی رنگ می ترسم
من از دشمن نمی ترسم
که دشمن های و هو داره
تو میدون جرات و جان
نبرد از رو به رو داره
از اون دوست هراس من
که مظلوم سر به تو داره
به عشق و صلح بی تزویر
تظاهر تا گلو داره
من از اعدام بی شمشیر می ترسم
من از تسلیم شدن بی جنگ می ترسم
من از نزدیکی نرم نخ و گردن
من از خونریزی بی رنگ می ترسم
من از دشمن نمی ترسم
که دشمن های و هو داره
تو میدون جرات و جان
نبرد از رو به رو داره
من از دشمن نمی ترسم
که دشمن های و هو داره
تو میدون جرات و جان
نبرد از رو به رو داره
من از دشمن نمی ترسم
که دشمن های و هو داره
تو میدون جرات و جان
نبرد از رو به رو داره

 
شرابخانه

سفری کن به شرابخانه ی چشمم
تا در این بیت خمار شکن بمانی
جرعه جرعه از نگاه من بنوشی
مست و دیوانه شوی غزل بخوانی
سالها بی سفر و سیر
مرغ دل در سینه محبوس
با جماعتی نشستی
مبتلا به آه و افسوس
مبتلا به آه و افسوس
سفری کن به شرابخانه ی چشمم
تا در این بیت خمار شکن بمانی
جرعه جرعه از نگاه من بنوشی
مست و دیوانه شوی غزل بخوانی
عمر کوتاه می فروشی
به غم و درد زمانه
چشم من میخانه ی تو
تو خمار در کنج خانه
با فسون چشم من
بیهوده می جنگی چرا
کهربایم همچو کاهی
می ربایم من تو را
قسمت هر کس نشد
راه شرابخانه ی ما
برگزیده عاشقم هستی
برخیز و بیا برخیز و بیا
برخیز و بیا
سفری کن به شرابخانه ی چشمم
تا در این بیت خمار شکن بمانی
جرعه جرعه از نگاه من بنوشی
مست و دیوانه شوی غزل بخوانی
سفری کن!

Advertisements
موزیک...
ما را در سایت موزیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان musico بازدید : 510 تاريخ : جمعه 30 تير 1396 ساعت: 18:39

خبرنامه