هم اینک به مناسبت فرا رسیدن روز پدر برای شما عزیزان ♫ دانلود اهنگ های شاد و غمگین قدیمی و جدید برای روز پدر و روز مرد به همراه بهترین کیفیت آماده کرده ایم ♫
مجموعه گلچین از آهنگ های غمگین ، شاد ، شعر ، آرون افشار
Download Old & New Music BY : Different Singer | Pedar With Text And 2 Quality 320 And 128 On Music-fa
آهنگ جدید و قدیمی شاد و غمگین روز پدر
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
علی سفلی:
عاشقترین قلب زمین؛ زیباترین حس جهان تو یه نگاه تو خلاصه ست سنگ صبور بی کسیم؛ تسکین هر دلواپسیم همیشه بابا بوده و هست… بابا تنها رفیق من!
پدر دستاش پناهه؛ تو قلبم پادشاهه پدر خورشید خونه پدر یه سایبونه… پدر یه قهرمان تو قصه های بچگیمه! پدر عطر نفس هاش؛ دونه دونه زندگیمه… آخ که زندگیمه! تورو جای خدا نه، تورو بعد از خدا من…
تویی خورشیدِ عمرِ من، پدر جان●♪♫ تویی تو؛ نورِ نورِ من، پدر جان●♪♫ شکوفاست ز تو گلستانِ حیاتم●♪♫ ز تو زیباست این گلشن؛ پدر جان●♪♫ تویی خورشیدِ عمرِ من؛ پدر جان●♪♫ تویی خورشیدِ عمرِ من، پدر جان●♪♫ تویی تو؛ نورِ نورِ من، پدر جان●♪♫
یه عمری بهترین آهنگ؛ صدای زنگ خونه بود تو که میومدی از در؛ مث جشن شبونه بود! همه حسای زیبا رو؛ میشد توی وجودت دید… با اینکه خسته بودی باز؛ چشات هر لحظه می خندید پدر تو یک نفر هستی…
بیا بابا… بیا بابا؛ ببوسم دست و پایت… ●♪♫ اون دستانِ ترک دار و پره کار سیاهت ●♪♫ کشیدم ، جوونم… ●♪♫ بکردی مثلِ یک شیر ●♪♫ سرانجامِ جوانی ام؛ چرا بابا شدی پیر؟ ●♪♫
چقدر سختی کشیدی؛ تا بزرگ شم صبوری کردی و دردات شدید شد… مراقب بودی من از پا نیوفتم نه انگار… واقعا موهات سفید شد! الهی غصه از تو دور باشه… میلرزه ده تا انگشتت، میدونم
پدر خوبم از آنجا که از بوسه زدن بر دستهای مهربانت، باز مانده ام و زبانم از قدردانی از زحمات بی وقفه ات قاصر آمده و بغض مانده در گلویم رخصت فریاد سر دادن را از من گرفته است
دستتو رو سرم بکش؛ پاشو بهم یه کم بخند! یه دنیا غم رو دوشمه؛ زخمای شونمو ببند همین که میدونم دلت، برای من دلواپسه با سختیام کنار میام، همین برای من بسه… پاشو ببین کی اومده! ببین چقدر بزرگ شدم…
(آهنگی که محسن چاوشی به پدرش تقدیم کرده به نام شاه مقصود)
ای چرک رو اسکناسا؛ ارابه ناشناسا پیکان دلتنگ بابا بار تلنبار مونده از شهر و از یار؛ مونده قربانی جنگ بابا… ای آخرین شاه نامه افسانه بی ادامه بی سنگ و کباده بابا! تنهای پرده خونا ته مونده پهلوونا؛ از اسب افتاده بابا….
پدر ای وجودم از تو؛ قدرت و توان گرفته ای که از دم نفس هات، هستی من جان گرفته… پدر ای که از تو جاری؛ خون زندگی تو رگهام! ای که از نور دو چشمت، نور زندگی به چشمام
گنجشک ناز و زیبا که میپری اون بالا بال و پرت به رنگ خاک دلت مهربون و پاک به من بگو وقتی که پر کشیدی بابامو تو ندیدی دیدمش از اینجا رفت اون بالا بالاها رفت پیش ستارهها رفت یواش و بی صدا رفت
من خوابشو دیدم یه روز آروم هوا ابری بود میبارید بارون آدما شاد بودن ده ها آباد بودن حیوونا خوشحال همه آزاد بودن آدما همه مهربون بودن لیلی و مجنون مثله جون بودن خوابشو دیدم مادرا شاد بودن چون بچه هاشون به عشق معتاد بودن خوابشو دیدم پدرا شاد بودن چون قهرمانی که بچه شون میخواد بودن
اومدم به دیدنت پاشو دستامو بگیر مثل اون گذشته ها شونه به شونه هام بشین پاشو تا بهت بگم از غمو تنهاییام دوست دارم پیشت بیام با همه دلتنگیهام میدونم پیش خدا جای تو چه راحته پدرم تو رفتیو داغ تو بینهایته
بغض نشسته تو گلوت برف نشسته رو سرت تن دادی به چین و چروک واست بمیره پسرت واست بمیرم که هنوز دلواپس حال منی هنوز به جای جفتمون به این در اون در میزنی هرچی که دارم از توئه هرچی ندارم از خودم بابا منو ببخش اگه اونکه میخواستی نشدم
حالا یه عمره بعد از اون سالا؛ هر بار که دستامو میگیری… من تازه میفهمم پدر بودن! یعنی یه جور عشق اساطیری… همخون من اون مرد یادم داد؛ عشق اونه که دیوونهتر باشی شاید بتونی مرد شی اما؛ راحت نمیتونی پدر باشی
پدرم تاج سر من تو خودت کوه غروری تو واسم یه دنیا نوری تو خودت عذاب کشیدی اما هیچ وقت منو تو غمها نزاشتی تو چه رنجایی که دیدی تا به یه جایی رسیدی برای خوشحالی من تو چه درد هایی کشیدی پدرم تاج سر من لایق تمام دنیا
تو هر ثانیه که نگات میکنم یه حس عجیب میپوشونه منو دلم قرصه و پر تحمل شده چقدر دوست دارم من این بودنو میدونم همه سال هارو جنگیدی تا من راحتو خوب باشم فقط یه چیزی میخوام از لبات بشنوم که یه روز بگی راضیم من ازت
رفتی و پر کشیدی و نشد که من ببینمت چشان برات خیس شده و نشد که باز ببینمت دلم واست تنگ شده و چشم انتظارتم هنوز شاید بیای به خوابمو شاید ببینمت یه روز بابا صدات تو گوشمه بار غمت رو دوشمه
یه مرد خسته با جور داره دنیاشو میسازه با این که کوهی از درده؛ به این دنیا نمیبازه با دستای پر از زخمش هنوزم اهل ایمانه دوای زخمای این مرد پماد ضد سیمانه پدر آجر به آجر غم؛ پدر آجر به آجر درد پدر آجر به آجر پیر؛ پدر آجر به آجر مرد
ای پدر شاه دلم دلتنگ آغوش توام رفتی اما من غریبانه سیه پوش توام بی تو این دنیا ندارد هیچ جای ماندنی نیست یاد تو پدر از قلب و جانم رفتنی بوسه بر دامان خاکت میزنم تاج سرم
یه روزی چشمامو وا کردمو نگاهمو به چشم تو دوختم به اندازه ای عاشقت شدم که تو آتیش عشق تو سوختم یه عمری گذشت و دلت پیر شد که تو راه پروازو یادم بدی یه روزی پردیدی تو از این قفس که آزاده بودن رو یادم بدی
بابا دلت اومد منو تنها بذاری رفتی واسم عروسک قشنگ بیاری بابا بگو چی به سر تنت آوردن که جای تو فقط برام یه عکس آوردن بابا دلت میاد موهام خاکستری شه دلت میاد مادر تو غصه بستری شه