اکبر عبدی | دلشده لبخند اکبر عبدی نامی است که با خود لبخند می آورد. شخصیتی که در همه رنگی خوشپوش و کاریزماتیک است. نمیشود از سینمای ایران نوشت و اسمی از اکبر عبدی نبرد. «اجاره نشینها»ی مهرجویی بدون او رنگ و بوی کمدی نمیدهد و در «مادر» حاتمی درخشش را تعریف میکند. نکتهای که در مورد این شخصیت دوست داشتنی، چرا که او با بازی در یک اثر سینمایی به پروژه شخصیت می دهد، وجود دارد، عدم تکرار خود در سطوح مختلف است. این ویژگی را می توان در بازیهای «دنیل دی لوییس» مشاهده کرد و با افتخار باید گفت عبدی ما پیش از دیگران، آقای بازیگر بوده است. مسئلهای که مرا وادار کرد تا این یادداشت را بنویسم، حافظه نامطمئن ما است. از یاد نبریم عبدیهایمان را. نباید آنها را در وضعیتی ببینیم که هرگز فکرش را هم نمی کنیم. بیماری و بیمارستان و شکستگی. با همه زاویههایی که با برنامه جوکر دارم اما حداقل کار مثبت آن به تصویر کشیدن دوباره عبدی بود. بازیگری که نه تنها سینمای ایران بلکه معتقدم اندک تماشاگران جدی امروزی مدیون او هستند. قدرشناسی کافی نیست و باید موقعیتی فراهم شود تا چنین شخصیتهایی نسلهای بعدی خود را تربیت کنند. «آدم برفی» نمونه مثال زدنی از او برای چگونگی زیستن بازیگر در متن داستان است. *بینیاز برای ساخت یک شخصیت سینمایی فیلمنامه نیازمند کشف از مابهازی بیرونی خود است. قصه با توسل به بُعد سومی که نمونه واقعی، اما نه آنطور که ایدهآل و مدنظر است، کارکتری خلق می کند که در روند صعودی و نزولی زمان تبدیل به شخصیت می شود. نکتهای که در ذات شخصیت عبدی وجود دارد، بی نیازی از این ویژگی حیاتی برای ساخت است. عبدی با حضورش در آثار، مسیر را برای مولفان روشن کرده است. باور دارم بازیگر یک ابزار ه, ...ادامه مطلب