سوگواريم
*
در شور انهدام خودم، انتحاريم
از حس رحم خويش بخود، مسخ و عاريم
ترياک تيره ام به رگ رنج پار خود
شادم، به غم چکيده هر درد و خواريم
در نقشه زمين و زمان، گم شدم چنين
کز سيب و آدم و جبروت اش، فراريم
موجی شدم به آب و سکون رفت بيخبر
ديدی، ز انجماد، شگفتم، بهاريم
ققنوس آخرم که برقصد به شعله ها
از جنس خاک نيست چنين سوگواريم
حذفم نما به مهر ز قاموس زندگی
در انتظار مرگ، خودم، افتخاريم
لينا روزبه حيدری