موزیک

متن مرتبط با «منتقدان» در سایت موزیک نوشته شده است

منتقدان را بشناسیم (قسمت اول) | آنها که متعصب‌اند

  • منتقدان را بشناسیم (قسمت اول) | آنها که متعصب‌اند نقد ذاتا یک کلمه متضاد است و منتقد کسی است که همواره خلاف آنچه که ارائه می شود را بنا به سلیقه خودش به اثبات می‌رساند. از لزومات منتقد بودن در سینما، سلیقه مند بودن است. به طور کلی منتقدان دو گروه هستند: اول: ذاتی دوم: سلیقه مند، تجربی و علمی در مواجهه با نقد ذاتی اشخاص بنا به فرهنگ، که شامل: جبر جغرافیایی و میزان ارتباط نسلی با اجتماع می شود، اثر را مورد بررسی قرار می دهند. کسی که با چنین ادله‌ای هنر و مشخصا سینما را نقد می کند میزان تاثیر گذاری آن را بر جامعه، خانواده و آینده می سنجد. اصولا این گونه نقد پایه تجربی، علمی و در مجموع هنری ندارد اما اهمیت وجودی آن سنجش تمایلات و سایق‌های فرهنگی موجود در اثر است. یک منتقد در این شیوه تحلیل و بررسی سعی می‌کند بر اساس آنچه صلاحیت عموم است اثر را نقد کند. بر همین اساس نمی‌توان چنین نقدی را رد یا تایید کرد. متاسفانه آنچه در میزگردهای نقد در ایران اتفاق می افتد در این دسته بندی قرار می گیرد. آثار به گونه‌ای نقد می شوند که صلاحیت وجودی‌شان حکم می کند و نه دلایل علمی و تجربی. به عنوان مثال رفتار رسانه‌ای ضد و نقیضی که بر سر برخی فیلم‌ها اتفاق می افتد دلیلی جز ذات و صلاحیت نمی تواند داشته باشد. در این گونه نقد شاید اصلا مهم نباشد که منتقد چه تعداد فیلمی دیده است یا چه کتاب‌هایی خوانده فقط می خواهد مخالفت و یا حتی موافقتش را با یک اثر ابراز نماید. اصولا این نوع تحلیل ریشه در باورها و اعتقادات فرد دارد و نمی توان اندیشه‌ای با گرایش خاص که طی تحقیق و پژوهش به دست آمده را برای آن مثال زد. از سوی دیگر مولف نیز در این گونه نقد مورد خطاب قرار می گیرد. چرا این فیلم را ساخته است و, ...ادامه مطلب

  • منتقدان را بشناسیم (قسمت دوم) | سرشت

  • منتقدان را بشناسیم (قسمت دوم) | سرشت در یادداشت قبل توضیح دادم که منتقدان ذاتی چرا نمی توانند سینما را آنطور که شایسته است، تحلیل و بررسی کنند. در این یادداشت ترجیح می دهم قبل از هر تعریفی، تعریف مشخصی از سلیقه داشته باشم. سلیقه این واژه از جمله‌ی: «دوستت دارم» نیز مظلوم‌تر است. کلمه‌ای که در جمع‌های دوستانه، هنگام خرید (مخصوصا لباس)، ساخت سازه و… به صورت روتین استفاده می‌شود؛ بدون آنکه ریشه و تعریف درستی از آن داشته باشیم. سلیقه: به مجموع گرایش‌ها و تفکرات یک فرد در برابر خواسته یا رویداد گفته می شود. این فردیت هیچ گاه تبدیل به اجتماع نخواهد شد و تا ابد شخصی و دست نیافتنی است. به عنوان مثال: هنگامی که از ظاهر و یا شیوه لباس پوشیدن شخصی تعریف می کنیم لزوما سلیقه خودمان را نسبت به آنچه می بینیم بیان نکرده‌ایم و صرفا می تواند رای و نظری سطحی باشد. حال اگر همان تعریف را با دلایل و چرایی احساسمان نسبت به آنچه دیده‌ایم بیان کنیم و متناسب با زمینه اثر، در این مثال: چهره شخص، حرف بزنیم سلیقه مند رفتار کرده‌ایم؛ یادمان باشد سلیقه هر شخص برآمده از نژاد، جبر جغرافیایی، خانواده و اجتماع او است و لزوما درست یا غلط نیست که دیگری به آن توجه کند. حال سوالی که ممکن است روی دهد این گونه مطرح می شود که: سلیقه چه تفاوتی با ذات دارد؟ سلیقه ذاتی در این یادداشت ذات را خانواده و شرایط زیسته فرد می پنداریم و با این نظریه پیش می رویم که سلیقه حداقل یک level بالاتر از ذات است. ذات واژه‌ای است که با خود تعصب و خرافات را به همراه می آورد و اجازه هیچ پیشرفتی به شخص نمی دهد. سلیقه اما چراغی است برای سبقت از ذات. ما با سلیقه خود می توانیم شیوه دیگری از زندگی را ارائه دهیم. بیشتر موارد, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها